سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت ............................................................................ هان مشو نومید چون واقف نه ای از سر غیب باشد اندر پرده بازی های پنهان غم مخور ای دل از سیل فنا بنیاد هستی بر کند چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
تا غم نباشه شادی معنا نداره!
اینم نظرخودم
این خود انسانها هستند که با اعمالشون باعث بو جود امدن غمها میشن و بعدها که فکر شو میکنن میفهمن کاش از یک راه دیگه با مشکلشون برخورد می کردن
غم گلی است که در نبودن تو چه عاشقانه و سریع تر از شادی در قلبم جوانه می زند و از ساقه نازک دلم بالا می رود.
ولی آن را نیز دوست دارم چون یادگار توست
سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت
آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت
............................................................................
هان مشو نومید چون واقف نه ای از سر غیب
باشد اندر پرده بازی های پنهان غم مخور
ای دل از سیل فنا بنیاد هستی بر کند
چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور