می خوام با غزل جدیدم کارمو باز شروع کنم:
این غزل رو مثل همیشه تقدیم می کنم به بهترینم!
راهزن عشق:
بازهم دیوانگی آمد سراغم امشبم را تار کرد
یارب این می را چه نامم؟! قلب من بیمار کرد
این غزل را بهرچه بی نام تو خواهم سرود
بی تو بودن نبض این اشعار را تیمار کرد
من نکوبم لعنت و نفرین خودبرروزگار
لیک اما ،روزگار آمد مرا بی یار کرد
سّرمن از ناله عود و نی ام حاصل شود
دشمنم بی دل بد و این ناله را انکار کرد
دیده بودی نرگسان مست را بالنده خو؟
از فراقت ناله هایش ساقه اش را خار کرد
من سراپا شادی و آرامش و ایمان بدم .
عشق پاکت در دل من نیت این نار کرد
مژده آمد کاروان وصل تو خواهد رسید
راهزن بودم ولی عشقت مرا بی کار کرد
من گذشتم بگذر از غم عشق را ازمن مگیر
مهر تو آمد به جانم، خفته ای بیدار کرد
حق من هستی اگر چه می سپارم دست دوست
گر بخواهد مشکلی آسان کند ، این کار کرد
گو چرایارب امید ساحلم را برده ای؟
او که هر شب نغمه ی ای یار کرد
من مثل همیشه منتظرم که نظر بدید
سلام دوستای خوبم.
بعد از مدتها اومدم و امیدوارم هنوز وبلاگ من یادتون باشه و بازم منو با نظرای قشنگتون خوشحاا کنید..
منتظرما!!!!