وقتی که چشم هایم دنیا را در فراسوی کودکی هایم می نگریست..... وقتی چون یک شاپرک از شبنم سحرگاهی می نوشیدم..... و هنگامی که در نوازش گرم نسیم چشم می گشودم.... تنها به آرزوهای دور و دراز کودکانه ام می اندیشیدم! اینک که در آینه ی چشمان تو جان می گیرم و در تلالو آفتاب نگاهت زندگی می کنم... حال که اندیشه ام تنها تویی و آرزویم لبخند و سلام پر مهر تو، آسمانم را از من مگیر! فروغ چشمانم را به تاریکی اندوه بدل مکن! و سلام صمیمانه ات را از من دریغ مدار! با من آشنا بمان تا با امید زندگی کنم. تو که به سادگی با کلامت، رویاهای کودکانه ام را از من ربودی و در پرده ی خیال من رویا شدی! و یک آرزو! اما نه کودکانه!!! مرا چنین رها مگذار که در پیچ و خم سرنوشت، راه خویش بی تو نخواهم یافت! مگذار در خاموشی شب و تاریکی آسمان، چشمانم بی فروغ بماند!! ماه بدون خورشید زیبا نیست و هیچ معنایی ندارد. دلتنگم مگذار تا چشمانم طلوع مهتاب را در نظاره به آفتاب چشمان تو تجربه کند...! دلتنگم مگذار... .
وقتی که چشم هایم دنیا را در فراسوی کودکی هایم می نگریست.....
وقتی چون یک شاپرک از شبنم سحرگاهی می نوشیدم.....
و هنگامی که در نوازش گرم نسیم چشم می گشودم....
تنها به آرزوهای دور و دراز کودکانه ام می اندیشیدم!
اینک که در آینه ی چشمان تو جان می گیرم و در تلالو آفتاب نگاهت زندگی می کنم...
حال که اندیشه ام تنها تویی و آرزویم لبخند و سلام پر مهر تو،
آسمانم را از من مگیر!
فروغ چشمانم را به تاریکی اندوه بدل مکن!
و سلام صمیمانه ات را از من دریغ مدار!
با من آشنا بمان تا با امید زندگی کنم.
تو که به سادگی با کلامت، رویاهای کودکانه ام را از من ربودی و در پرده ی خیال من رویا شدی!
و یک آرزو!
اما نه کودکانه!!!
مرا چنین رها مگذار که در پیچ و خم سرنوشت، راه خویش بی تو نخواهم یافت!
مگذار در خاموشی شب و تاریکی آسمان، چشمانم بی فروغ بماند!!
ماه بدون خورشید زیبا نیست و هیچ معنایی ندارد.
دلتنگم مگذار تا چشمانم طلوع مهتاب را در نظاره به آفتاب چشمان تو تجربه کند...!
دلتنگم مگذار... .
نرگس جان خیلی بحث خوبی
ولی انصافا رامین خیلی خوب نوشته
خیلی
مرسی رامین جوووون بازم از این کارها بکن